-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42033 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:18

تفاوت ديدگاه تورات و قرآن در مورد نوح (ع) چگونه است؟
در تورات ميخوانيم: نوح در آغاز، فلاحت زمين ميكرد و تاكستاني را غرس كرد و از شراب خورد و مست شد، در ميان چادرش بي ستر بود و «حام» پدر «كنعان» برهنگي پدرش را ديد و به دو برادرش در بيرون خبر داد و «سام»ِ و «يافث» بالا پوش گرفتند بر دوش خود گذاشته به عقب رفتند و برهنگي پدر خودشان را مستور كردند و روي خودشان عقب بوده و برهنگي پدرشان را نديدند و نوح از سكر خود بيدار شد و آنچه را پسر كوچكش كرده بود فهميد». اين بود سيماي نوح در تورات، اكنون ببينيم كه قرآن چگونه او را معرفي ميكند.
قيافه نوح (ع) در قرآن «اِنَهُ كانَ عَبداً شَكُوراً». اسراء/3 [او بنده سپاسگزار بود]. قرآن در آيات ديگر او را با صفات زير ياد ميكند: 1- محسن (نيكوكار). 2- مؤمن (با ايمان) آنجا كه ميفرمايد: «سَلامٌ عَلي نُوحٍ فِي العالَمين* إِنا كَذلِكَ نَجزِي المُحسِنينَ* إِنَهُ مِن عِبادِنَا المُؤمِنين» صافات/81-79 [درود بر نوح از جهانيان، ما همچنان افراد نيكوكار را پاداش ميدهيم، او از بندگان مومن بود]. و در آيه ديگر او را از صالحان و پاكان ميداند آنجا كه ميفرمايد: «ضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَذينَ كَفَروا اَمرَأَهُ نُوحٍ وَ امرَأَهَ لُوطٍ كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحين» تحريم/10 [خداوند براي افردا كافر، زن نوح و لوط را كه در اختيار دو بنده صالح از بندگان ما بودند مثال ميزند]. آيا احتمال ميدهيد كه يك فرد سپاسگزار و نيكوكار مؤمن و پاكدامن آنقدر شراب خورد و ازخود بي خود شود كه بدون پوشيدن عورت بخوابد؟ به طور مسلم نه.
چهره ديگر از نوح (ع) در قرآن:
قرآن نه تنها او را با صفات ياد شده معرفي ميكند بلكه در جملههاي كوتاهي از انديشه بلند او كه متكي بر يك نظام فلسفي است گزارش ميدهد اينك تفصيل مطلب:
يك فرد ماترياليست كه به اصالت ماده مؤمن است و به غير ان ايمان ندارد، براي هر پديدهاي، علتي مادي ميانديشد و هرگز نميتواند در پيدايش يك پديده مادي دخالت امر غير مادي را تصديق كند. ولي رجال الهي كه علاوه بر اسباب طبيعي و مادي، به اصالت جهان ديگر كه بالاتر و پيراسته از ماده است ايمان دارند، ميدانند كه عوامل معنوي و علل غير طبيعي در جهان ماده بي تأثير نبوده هر چند علوم مادي از نحوه تأثير آنها پرده بر نداشته است. نوح معتقد است كه در نظام آفرينش ميان طلب آمرزش از خدا و فزوني نعمتهاي مادي، پيوند ناگسستني وجود دارد اگر چه علوم مادي به وجود چنين پيوندي راه نيافته است. ميگويد: بشر در سايه استغفار ميتواند درهاي بسته آسمان را باز كند، تا باران رحمت سرزمينهاي خشك را سيراب سازد و به يكي از آرزوهاي بزرگ خود كه مال و اولاد است دست يابد و جايگاه خود را بهشت برين كه داراي جويبارهايي است، قرار دهد: قران اين حقيقت را از زبان نوح كه همه را از جهان وحي گرفته بود نقل ميكند و ميفرمايد: «إِستَغفِرُوا رَبَكُم إِنَهُ كانَ غَفاراً* يُرسِل ِ السَماءَ عَلَيكُم مِدراراً* وَ يُمدِدكُم بِأَموالٍ وَ بَنِينَ* َو يَجعَل لَكُم جَناتٍ وَ يَجعَل لَكُم أَنهاراً» نوح/11 و 12 [از خداوند طلب آمرزش كنيد كه وي بخشاينده گناهان است تا براي شما باران بفرستد و شما را به مال و فرزند كمك كند، جايگاه شما را در بهشت قرار دهد، در آن نهرها و جويها براي شما آب پديد آورد]. فراخي و افزايش نعمت، نتيجه بازگشت به سوي خداست كه درهاي رحمت را پس از بسته شدن به روي انسان باز ميكند و به فرمان خدا سرنوشتي را جايگزين سرنوشت ديگر ميسازد.بي جهت نيست كه مردي شرفياب محضر امام حسن (ع) ميگردد و عرض ميكند: سرزمين ما امسال با خشكسالي عجيبي روبرو است، امام ميفرمايند: برو استغفار كن، چيزي نميگذرد كه شخص ديگري به حضور امام ميرسد و از فقر و تنگدستي شكايت ميكند امام به او نيز دستور ميدهد برو استغار كن. باز سومي وارد ميشود و ميگويد از خدا بخواه كه خداوند به من پسري عنايت فرمايد امام ميفرمايد: استغفار بنما، شخصي در آن جلسه از اول حضور داشت رو به امام ميكند و ميگويد اين سه نفر سه نوع درخواست داشتند، چطور براي برآورده شدن حوائج همه، يك نوع راهنمايي فرموديد؟! امام فرمودند: من اين مطلب را از پيش خود نگفتم بلكه همه را از گفتار خداوند كه از پيامبر خود «نوح» نقل كرده است استفاده نمودهام. (مجمع البيان/5/361) صبر و بردباري نوح بسيار عجيب و شگفت آور است زيرا به تصريح قران و تورات 950 سال در ميان قوم خود زندگي كرده است و پيوسته با آنان در بحث و جدال و مبارزه بوده است و به هدايت انان به اندازهاي علاقه داشت كه قرآن، به گوشهاي از علاقه او اشاره ميكند و ميفرمايد: «رَبِ إِنِي دَعَوتُ قَومِي لَيلاً وَ نَهاراً فَلَم يَزِدهُم دَعائي إِلا فِراراً» [پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به ايمان و پرهيزكاري دعوت كردم ولي دعوت من جزا فرار و دوري آنان نتيجه ديگري نداشت]. «وَ إِني كُلَما دَعوتُهُم لِتَغفِرَ لَهُم جَعَلُوا أَصابِعَهُم فِي آذانِهِم وَ استَغشِوا ثِيابَهُم وَ أَصَرُوا وَ استَكبَرُوا اِستِكباراً» [من هر موقع آنان را به ايمان به تو دعوت ميكردم تا انان را بيامرزي انگشتان خود را در گوشهاي خود نهاده، لباسها را به سر ميكشيدند و بر كفر خود اصرار ورزيده، به كبر و بي اعتنايي خود ادامه ميدادند]. «ثُمَ إِنِي دَعَوتَهُم جَهاراً»: [من آنان را آشكارا به سوي تو دعوت ميكردم]. «ثُمَ إِني اَعلَنتُ لَهُم وَ أَسرَرتُ لَهُم إِسراراً»: [گاهي آنان را آشكار و گاهي به طور سري به تو دعوت مي كردم] نوح/9-5 صبر و مقاومت وي در ساختن كشتي و مقاومت در برابر مسخرههاي مردم خود نشانه روشني بر بردباري و شكيبايي او است آيا يك فرد الكلي ميتواند با چنين صبر و شكيبايي به جنگ افراد جاهل و نادان برود و صدها سال پيگيرانه در راه حق و حقيقت فداكاري كند.

: آية الله جعفر سبحاني
رسالت جهاني پيامبران و برهان رسالت

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.